حرف هایی برای فردا

                ...

 فشم      سورتمه تهران     لویزان ...

  تو این یک ماه اخیر هرکی دیدت گفته چقدر شبیه باباشه . حالا واقعا هستی ؟؟؟!!! ...

    تو این عکس با بابا حسن رفتیم سورتمه تهران که کلا تو خواب رفتی و اومدی       ...

...

خیلی سعی کردیم با بابا حسن یکسری عکس قشنگ بندازیم ولی همیشه یا خیلی زمان کم داشتیم یا تو گریه میکردی و زود خسته میشدی.     ...

راستین مامان جدیدا وقتی باهات صحبت میکنیم برامون میخندی و تمام دنیای من پر از خنده میشه . البته فعلا خنده هات صدا ندارن .   جدیدا وقتی کف پاتو قلقک میدیم پاتو میکشی . ...

دعا میکنم که هیچ گاه چشم های زیبای تو را در انحصار قطره های اشک نبینم دعا میکنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم دعا میکنم که دستانت که وسعت آسمان و پاکی و بوی بهار را دارد همیشه از حرارت عشق گرم باشد من برایت دعا میکنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند من برای خورشید آسمان زندگیت دعا میکنم که هیچگاه غروب نکند . . . پروردگارا آرامش را همچون دانه های برف آرام و بیصدا به کلبه کوچک ما بباران   ...

راستین گلم امسال بر خلاف دو سال گذشته که من و بابا حسن میرفتیم مسافرت و خیلی بهمون خوش میگذشت تصمیم گرفتیم بمونیم تهران و البته یه دلیلش توی عزیزم بودی . چون دقیقا 1 فروردین وارد 2 ماهگی میشدی و باید برات واکسن دو ماهگی رو میزدیم. با این که هیچ جا نرفتیم ولی خیلی بهمون خوش گذشت و من هر روزش به تو افتخار میکردم چون هر جا میرفتیم تو واقعا ساکت بودی و مثل یه جنتلمن واقعی رفتار میکردی . ...

اولین عید پسر عزیزم پسر گلم اولین بهار زندگیتو بهت تبریک میگم و امیدوارم همه روزات بهاری و مثل عید باشه برات . لحظه تحویل سال از خدا خواستم همیشه سلامت و شاد باشی و تورو به خود خدا سپردم . ...